شهید ابراهیم محمدحسن نیا
شهید ابراهیم محمدحسن نیا طبری نام پدر : حسین نام مادر : خدیجه تکمیلیان تاریخ تولد: 1338/02/19 تاریخ شهادت : 1362/03/17 محل شهادت : جفیر شهرستان : بابل استان : مازندران وضعیت تاهل : متاهل یگان : نوع عضویت : سپاه - كادر مسئولیت : سردار تحصیلات : دیپلم کد شهید : 8386 رسته : اطلاعات نحوه شهادت : اصابت کالیبر50 به بدن اولین مسئول بسیج مقاومت سپاه بابل جاویدالاثر
در سال 1338 در شهرستان بابل متولد شد.
ايشان ششمين فرزند مذهبي و متدين نياطبري بودند.
سردار شهيد مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشتند و موفق به اخذ مدرك ديپلم در رشته علوم تجربي شدند.
سردار شهيد نيا طبري در تايخ 61/3/17 ازدواج نمودند كه حاصل اين ازدواج يك فرزند دختر ميباشد. سردار شهيد نيا طبري در سال 1358 به عضويت سپاه در آمدند و درمناطق جنگي با مسئوليت هاي مختلف با دشمنان اسلام و انقلاب به نبرد پرداختند. ايشان مدتي هم به عنوان جانشين محور در جبهه مشغول خدمت بودند. سردار شهيد در تاريخ 62/3/17 در منطقه جفير به شهادت رسيدند. ایشان یکی از جاویدالاثرهای این شهرستان می باشد که هنوز پیکر پاکش مفقود است و پیدا نشده است.
زندگی نامه شهید ابراهیم محمد حسن نیا طبری
شهید«ابراهیم محمدحسن نیاطبری» در نوزدهم اردیبهشت سال1338 فرزند«حسین» و «خدیجه» در شهرستان «بابل» پا به این عرصه هستی گذاشت. گرچه خانواده نام او را «ابراهیم» گذاشت، اما اغلب «مهدی» صدایش می زدند.
او کودکی بیش نبود که نزد شخصی به نام «ملّا جان جان» قرآن را آموخت و با آموزه های دین آشنا شد.
تحصیلاتش را با موفقیت در زادگاهش «بابل» سپری کرد.
برادرش «رضا»، در مورد خوی و خصلت برادر شهیدش می گوید: «او فردی گشاده رو، صادق، و در صبوری زبانزد بود و علاوه بر آن به دلیل احترام خاصی که برای بزرگترها قائل بود، سعی می کرد در هر مکان و موقعیتی حرمت شان را حفظ کند.»
وی تحت تاثیر اندیشه های انقلابی شهیدان «بهشتی» و «مطهری»، همگام با دیگر مردم کوچه و خیابان به جمع تظاهرات کنندگان پیوست و خواستار براندازی حکومت ظلم و جور شد. وی به سبب توزیع اعلامیه ها و حضور فعال و مستمر در جلسات مذهبی و سیاسی، مدتی تحت تعقیب مامورین رژیم قرارداشت.
«نرگس»، در مورد فعالیت های انقلابی برادرش این گونه می گوید: «مدتی تکثیر اعلامیه امام خمینی با مشکل مواجه شده بود و او مجبور بود که گفته های ایشان را با دست بنویسد. به ما هم می گفت که بنویسید. ابتدا اعلامیه ها را به اتفاق جمعی از دوستانش می خواند و روی آن فکر می کرد، بعد آن را با دوچرخه می برد و در خانه های مردم می انداخت.»
ابراهیم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد در آمد و به تبلیغ و ترویج اهداف و دستاوردهای انقلاب همت گماشت.
وی در تاریخ 4/7/58، به عضویت رسمی سپاه در آمد و همزمان به سِمتِ مسوول بسیج بابل منصوب شد. او در همین سال در غائله ی گنبد حضور داشت و مدتی بعد کردستان عزیمت کرد.
او در 2/2/60 به مدت دو ماه عهده دار مسوولیت سازماندهی واحد بسیج بابل بود. سپس در 18 فروردین سال 62 به سِمتِ جانشین گشت و شناسایی در واحد اطلاعات و عملیات منصوب شد.
ابراهیم در کِسوتِ مسوول گروه ضربت سپاه بابل و مسوول اعزام نیرو در منطقه 3 «چالوس» نیز خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت.
طبق اظهارات همرزمانش؛ «آموزش و سازماندهی نیروها بالاترین هدفش بود. بعدها عده ای از همین نیروها شهید شدند. شجاعت، ایمان و روحیه ی نظامی گری اش واقعاً مثال زدنی و تاثیر گذار بود.»
خواهرش در خصوص رفتن اش به جبهه می گوید: «وقتی بچه اش به دنیا آمد، گفتم وقتی این قدر دخترت را دوست داری، چطور می خواهی به جبهه بروی؟ گفت: اول به حرف خدا اهمیت می دهم. بعد هم؛ امر امام خمینی که دستور داد و ولایت فقیه است و خدا بچه ام را نگه می دارد.»
این شهید سرفراز بابلی سرانجام در 17/3/62 در منطقه عملیاتی «جُفیر» به مقام شامخ شهادت نائل آمد. و یادمان مطهرش درگلزارشهدای معتمدی میعادگاه مشتاقان شهید و شهادت است.
****
وصیت نامه شهید ابراهیم محمدحسن نیا طبری
بسم الله الرحمن الرحیم
از خدا به صبر و تحمل و نماز یاری جوئید که نماز با حضور قلب امری بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خدا پرستان که مشتاق نمازند چون آنان که دائم در نمازند (45) آنان که می دانند که در پیشگاه خدا حاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود (26) سوره بقره آیه 45 و 46.
غرض از نوشتن این بود که تذکر داده باشیم چرا که تذکر چاره غفلت است. آیه از سوره طارق که تذکرات از اینجا شروع می شود انه لقول فصل013) و ماهو بالهزل که قرآن به حقیقت کلام حق و جداکننده حق از باطل است و هرگز سخن هزل و بیهوده نیست که راه را به ما نشان می دهد و می گوید وظائف یک مسلمان چیست.
اگر حساب کنیم که ما چه داشتیم و چه بودیم و این نعمتها از کجا آمده و آن کیست و ما چگونه باید از این نعمتها استفاده کنیم و بعد چه می شود و از ما بعد از مردن سوال می کنند خدا ما را خلق کرده است و می گوید انسان مغرور است چرا نمی فهمیم، چرا چون غفلت داریم و انسان شد و این غرور انسان است که او را به غفلت می کشاند و دیگر هیچ نمی بیند و آنچه را باید بیاندازد نمی تواند. اصلاً پرده ایمان خود انسان و دلش ایجاد شده است. انسان باید از خود بردهد و به خدا بنگرد و این باید ملکه گردد. چاره ای ندارد اگر تلاش نکند کجا می خواهد آخرش مرگ است. آخرش با سر داخل قبر می کنند. بدست خود انسان انسان را دخل قبر می کنند. باز بدست انسان نیست که نکند چرا که همین تعفن و به گند می آید و همه را مریض می کند و کسی نمی تواند شکر کند و زندگی کردن ناممکن می شود چرا به فکر نمی افتیم.
وای بر روزی که نعمتهای خدا تبارک و تعالی را شکر نکنیم، پس انسان که مغرور شود چرا به این دنیا دل بندد. ما که رفتنی هستیم و هر چه در این دنیا داشتیم حتی لباسها وکفشهایمان را از پایمان بیرون می کشند و انسان با علاقه به قرآن، نماز، صدقه ... و دوستی خدا و رسول (ص) و اهل بیت (ع) است که در قبر لباس به تن می کند. آنجا لباس علاقه به خداست، کفش ایستادن به نماز در پیشگاه باری تعالی است، چرا تفکر نمی کنید؟ بارخدایا لباس محبت و دوستی خودت و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در دنیا و آخرت بر ما بپوشان. هر چه هست هم چنانست اینجا باید تلاش کرد و توجه به خدای تبارک و تعالی نمود. ای انسان مغرور نباش، اگر مغروی شدی از خدا دوری می شوی، از پیامبر و آلش(ص) دور می شوی. آنجا آخرت دیگر دنیا و وسائل دنیا بکار نمی رود، تنها چیزی که در آنجا بکار می رود وسایل آخرتی است.
نه دنیائی خود را تجهیز کنیم به وسایل آخرتی و غم و مصیبتی که بر اهل بیت علیهماالسلام رسیده و خون پاکی که در کربلا ریخته و با وضعی که مظلومانه شهید کردند اباعبدالله الحسین(ع) را. خداوند غم و مصیبت اهل بیت اطهار(ع) را بر تمامی غم و اندوه و مصیبتهای دنیائی ما بالاتر و با اهمیت تر بگردان و ما را توفیق تجهیزشدن وسائل آخرتی عنایت بفرما. حال اگر توجه به آیه بالا سوره بقره بکنیم و به معنای آن تعقل و تدبر نمائیم ترسی از زندگی در این دنیا و وسیله حرکت به دنیای دیگر را به ما نشان می دهد که اگر انسان بیچاره و ناتوان مقداری فکر کند که تا به حال ازکی یاری خواستی و کی را طلب کردی؟ فکر کن در آیات خداوند تبارک و تعالی که آنچه از آن ماست مال خودمان نیست مال پروردگار رب العالمین است.
خودت را بشناس که چه بودی و چه داشتی و آتی خود را بزرگ ندان، خود را بزرگ نبین بلکه خدا را بزرگ ببین. آنچه داری از اوست وآنچه داریم مال اوست. خالق آسمان ها و زمین و خالق انسانهاست. او می داند از کدام طرف باید برویم تا راه مستقیم حرکت کنیم. ما که راه را بلد نیستیم ما که هدف را نشناختیم. ای انسان چرا خود را به دشمن خدا سپردیم؟ این همه نیروی هدایت بیرونی درون عقل و هدایت و این همه نیروی هدایت بیرونی پیامبران واهل بیت اطهار(ع) به ما داده. چرا به کمک این نیرو خود را نمی رسانیم و نجات نمی دهیم ای انسان مواظب خود باش.